کلبه تنهایی من
کلبه تنهایی من

کلبه تنهایی من

دلنوشته

می خواهمت

می خواهمت ، مانند معتاد خماری که...

مانند آزادی برای بی قراری که...


می خواهمت ، از عشق کاری برنمی آید

مانند چشمی خیس در پشت قطاری که...


می خواهمت ، در خنده های یادت افتادن

می خواهمت ، در گریه بی اختیاری که...


می خواهمت ، در ضربه های سر به دیوارم

در خواندن امّن یجیب انتظاری که..


می خواهمت ، اندازه سی سال تنهایی

سی سال پاییزم به دنبال بهاری که...


من دلخوش پایان هر پاییز می مانم

روزی ' مرا در جوجه هایش می شماری ' که...



علی صفری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.